حضرت محمد مصطفی (ص) -حق اظهار نظر را برای همه محفوظ می‌دانست

رضا سلطان زاده -مدیر مسئول آیینه یزد

به موجب فرمان خداوند، محمد(ص) مأمور شد مردم را به پروردگار خویش بخواند. پروردگاری که جهان را آفرید، آدمی را آفرید، آنچه را نمی‌دانست بدو آموخت.1 محمد در آغاز، خویشاوندان خود را به شناسایی و پرستش پرودگار خواند. سپس مردم مکه را، آنگاه جزیره عربستان را.سرانجام گفت:من آخرین پیمبرم و پس از من پیمبری نیست و تا جهان باقی است دین من پایدار است.
ازهر نوع بد رفتاری که به شخص مقدسش می‌شد عفو و اغماض می‌نمود وی در مورد اشخاصی که به حریم قانونی تجاوز می‌کردند مطلقاً گذشت و مجامله نمی‌کرد و در اجرای عدالت و مجازات متخلف، هر که بوده باشد، مسامحه روا نمی‌داشت. چه قانون عدل سایة امنیت اجتماعی و حافظ کیان جامعه است و نمی‌شود آن را بازیچه و دستخوش افراد هوسران قرار داد و جامعه را فدای فرد نمود.
می فرمود: قسم به خدایی که جانم در قبضه اوست در اجرای عدل درباره هیچکس فرو گذاری و سستی نمی‌کنم، اگر چه مجرم از نزدیک ترین خویشاوندان خودم باشد. او خود را مستثنی نمی‌کرد و فوق قانون نمی‌شمرد . روزی به مسجد رفت و در ضمن خطابه فرمود: « خدا سوگند یاد کرده است در روز جزا از ظلم هیچ ظالمی در نگذرد، اگر به کسی از شما ستمی از من رفته و از این رهگذر حقی بر ذمة من دارد من حاضرم به قصاص و عمل متقابل تن بدهم» از میان مردم شخصی بپاخاست وگفت: یا رسول الله روزیکه از طائف برمی گشتی و عصا را در دست خود حرکت می‌دادی به شکم من خورد و مرا رنجه ساخت . فرمود « حاشا که به عمد این کار را کرده باشم و معهذا به حکم قصاص تسلیم می‌شوم» فرمان داد همان عصا را بیاورید و به دست آن مرد داد و فرمود « هر عضو بدن تو را که خسته است به همان قسمت از بدن من بزن و حق خود را درهمین نشأه‌ی دنیا از من بستان. مرد عرب گفت: نه، من شما را می‌بخشم وفرمود « خدا نیز بر تو ببخشد » آری چنین بود رفتار یک رییس و زمامدار تام الاختیار دین و دولت در اجرای عدل اجتماعی و حمایت قانون.
حفظ توازن را در مورد معاش و معاد و حوائج روح و بدن لازم می‌دید واجازه نمی‌داد کسی راه افراط و یا تفریط بپیماید.رهبانیت و توغل در شهوات حیوانی را به یک نسبت محکوم ساخته است و حد وسط بین این دو را با گفتار و رفتار خود نشان می‌داد و آنها را که می‌خواستند همة وقت خود را در نماز و روزه صرف کنند و به کارهای زندگی بی اعتنایی نمایند از انحراف مانع می‌شد و می‌فرمود «بدن شما و زن و فرزند و یارانتان همگی حقوقی برشما دارند و می‌باید آنها را رعایت کنید»
از غذاهائی که بدان رغبت نمی‌کرد عیب جویی نمی‌نمود.به مرکب بی زین و برگ سوار می‌شد و یک نفر را هم پشت سر خود ردیف می‌کرد. جامه و کفش خود را با دست خود وصله می‌نمود و با دست خود شیر می‌دوشید و دست آس می‌کرد.
در موضوعاتی که به وسیله وحی و نص قاطع، حکم آن معین شده است اعم از عبادات و معاملات توقیفی چه برای خود و چه دیگران حق مداخله و اظهار نظر قائل نبود و این دسته از احکام بدون چون و چرا و با تمام حدود مقرر می‌بایست اجرا شود و تخلف از آن کفر به خدا محسوب می‌شود.
اما در موضوعات مربوط به کار و زندگی اگر جنبة فردی داشت و در عین حال یک امر مباح و مشروع بود افراد استقلال رأی وآزادی عمل داشتند،کسی حق مداخله در کارهای خصوصی دیگری را نداشت و هر گاه مربوط به جامعه بود حق اظهارنظر را برای همه محفوظ می‌دانست.در جنگ بدر در سه مرحله اصحاب خود را به مشاوره دعوت نمود و فرمود نظر خودتان را ابراز کنید.
در جنگ احد روش مبارزه را در معرض شور قرار داد که آیا در داخل شهر بمانند وبه استحکامات دفاعی بپردازند و یادر بیرون شهر اردو بزنند و جلو هجوم دشمن را بگیرند، که شق دوم تصویب شد.
درجنگ احزاب جلسه شوری تشکیل داد که در خارج مدینه آرایشی جنگی بگیرند و یا در داخل شهر به دفاع بپردازند و پس از تبادل نظر بر این شدند که کوه سَلْع را تکیه گاه قرار داده و در پیشاپیش جبهه جنگ، خندق حفر کنند و مانع هجوم دشمن گردند.
در غزوة تبوک که امپراطور روم از نزدیک شدن مجاهدان اسلام به سر حد سوریا به هراس افتاده بود، چون به لشکر خود اعتماد نداشت به جنگ اقدام نمی‌کرد. رسول اکرم(ص) به مشورت پرداخت که آیا پیشروی کنند و به مدینه برگردند. بنا به پیشنهاد اصحاب مراجعت را ترجیح داد.
رسول اکرم(ص) با این روش خود عدل و رحمت را به هم آمیخته بود و راه و رسم حکومت را به فرمانروایان دنیا می‌آموخت تا بدانند که منزلت انها در جوامع بشری مقام و مرتبه پدر مهربان و خردمند است نه مرتبه آقا و مالک الرقاب، ومی باید همه جا صلاح امر زیر دستان رادر نظر بگیرند نه این که هوسهای خودشان را بر آنها تحمیل نمایند.می فرمود « من به رعایت مصلحت مردم از خود آنها نسبت به خودشان اولی و شایسته ترم و قرآن مقام ومنزلت مرا چنین معرفی کرده است.
اخلاق انسانی و ملکات عالیه رسول اکرم در زمانی کوتاه آنچنان گسترش یافت و در دل مسلمین صدر اول ریشه دوانید که از هیچ همه چیز درست کرد. او کبریای عرب را به تواضع، قساوت را به رأفت، پراکندگی را به یگانگی، جدائی را به همبستگی و، کفر را به ایمان، بت پرستی را به توحید، بی پروائی را به عفت، انتقامجویی را به بخشایش، بیکارگی را به کار و کوشش، خودخواهی را به نوعدوستی، درشتی را به نرم خوئی، بخل را به ایثار و سفاهت را به عقل و درایت مبدل ساخت. 2



مدیر مسئول



پی‏نوشت‏ها:



1-سوره علق آیات 1 تا 4
2- نقل از مقالات دکتر سید جعفر شهیدی و حاج سید ابوالفضل مجتهد زنجانی از ص 205 تا 410 کتاب «محمد خاتم پیامبران» که به مناسبت آغاز پانزدهمین قرن بعثت سال 1347 ه – ش توسط شرکت سهامی انتشار چاپ شده است

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا